محل تبلیغات شما

اون دورانی که هنوز اسنپ رو تحریم نکرده بودم (چندماه پیش) یه بار سوار اسنپ شدم دیدم کل فضای ماشین بوی سیگار و عرق و بوی گند نای بدن میده. طوری که یه لحظه برای شهاب که همراهم بود نگران شدم نکنه تا پیاده بشیم بچه میکروب بگیره مریض بشه. شب و دیروقت بود نمیتونستم سفر و کنسل کنم شیشه ها رو کشیدم پایین و شهاب رو گذاشتم روی پام که لااقل حس کنم اینجوری بچه کمتر میکروب میگیره. داشتم فکر میکردم یعنی یه آدم توی ماشینش چیکار میتونه بکنه که صندلیا و روکش و خودش و همه چیز همچین بوی افتضاحی بده. راننده یه پسر جوون بود با لهجه ای که سخت میفهمیدم چی میگه و اصلا هیچ ایده ای نداشتم این لهجه مال کجاست. به طرز وحشتناکی رانندگی میکرد از چپ و راست سبقت میگرفت کمربند نبسته بود کل مسیر هم دستش روی بوق بود. به انتهای مسیر که نزدیک شدیم با همون لهجه ی عجیب برگشت به من گفت توی رانندگی هرچی میکشیم از این شهرستانیا میکشیم که پاشدن اومدن تهران رو شلوغ کردن. من چشمام گرد شده بود و تو اون لحظه فقط داشتم به این فکر میکردم کاش اون زمانی که بساط کوره های آدم سوزی داشت جمع میشد مداخله ی الهی صورت میگرفت و هنوزم پابرجا بود. عمیقا متاسف میشم وقتی میبینم هنوز نسل این آدمها با این طرز فکر شهرستانی/تهرانی منقرض نشده و انگار رو به افزایش هم هست.من وقتی آدم هایی با این ویژگی میبینم بلافاصله اولین فکرم اینه که لابد هیچی توی زندگیش نداره تا بهش افتخار کنه و مجبوره به کد ملیش افتخار کنه و این خیلی غم انگیزه . انگار نرسیدن به هیچی رو میخوان با نفرتشون از شهرستانی ها یا کردها یا ترک ها توجیه کنن و آروم بشن. برای همین من از آدمهایی با این سبک فکری حتما فاصله میگیرم تا نفرتی نشم.

و این بحث چیپ شهرستانی/تهرانی

نابالغی و ذوب شدگی

دوست و دشمن من فقط برای من است.

رو ,یه ,لهجه ,بوی ,توی ,آدم ,با این ,و این ,کنه و ,شهرستانی تهرانی ,افتخار کنه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر 20 صبحتون شکلاتی فروشگاه اینترنتی یکتاکالا - 1TAKALA.COM